English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9004 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
moro response U پاسخ مورو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
responds U پاسخ
answerback U در پاسخ
negative reply U پاسخ رد
in answer to U در پاسخ به
responsions U پاسخ
responses U پاسخ
response U پاسخ
no U : پاسخ نه
replied U پاسخ
replies U پاسخ
reply U پاسخ
replying U پاسخ
respond U پاسخ
responded U پاسخ
in reply to U در پاسخ
answers U پاسخ
replication U پاسخ
answering U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answered U پاسخ
statement U پاسخ
answer U پاسخ
item of written comment U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
counterplea U پاسخ رد
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
color response U پاسخ رنگ
anticipatory response U پاسخ انتظاری
operandum U ابزار پاسخ
running rate U اهنگ پاسخ
manipulandum U ابزار پاسخ
calculation U پاسخ تقریبی
reflection response U پاسخ قرینه
respond U پاسخ دادن
delayed response U پاسخ درنگیده
response differentiation U تفکیک پاسخ
conditioned response U پاسخ شرطی
consummatory response U پاسخ پایانی
an a answer U پاسخ مثبت
rejoining U پاسخ دادن
rejoins U در پاسخ گفتن
rejoins U پاسخ دادن
right answer U پاسخ درست
rejoinder U پاسخ دفاعی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
position response U پاسخ مکانی
popular response U پاسخ رایج
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
content response U پاسخ محتوایی
original response U پاسخ ابتکاری
movement response U پاسخ حرکت
rejoining U در پاسخ گفتن
frequency respone U پاسخ فرکانس
response time U زمان پاسخ
response threshold U استانه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
response set U امایه پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response duration U مدت پاسخ
response intensity U شدت پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
correct response U پاسخ درست
response amplitude U دامنه پاسخ
responsorial U پاسخ دهنده
responded U پاسخ دادن
answerback U پاسخ برگشتی
replier U پاسخ دهنده
answer mode U حالت پاسخ
discriminatory response U پاسخ افتراقی
irresponsive U پاسخ ندهنده
responds U پاسخ دادن
distal response U پاسخ دوربرد
impluse response U پاسخ ایمپولز
image response U پاسخ تصویر
emitted response U پاسخ صدوری
solutions U پاسخ یک مشکل
answers U : پاسخ دادن
vaccum response U پاسخ غیابی
pleas U پاسخ دعوی
answers U پاسخ به یک سوال
answerable U پاسخ دار
answers U : جواب پاسخ
whole response U پاسخ کلی
w response U پاسخ کلی
solution U پاسخ یک مشکل
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
voice answer back U پاسخ سمعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
early answer U پاسخ زود
vab U پاسخ سمعی
answering U پاسخ به یک سوال
answer U پاسخ به یک سوال
plea U پاسخ دعوی
rejoin U در پاسخ گفتن
rejoin U پاسخ دادن
answer U : جواب پاسخ
rejoined U در پاسخ گفتن
answer U : پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
answered U پاسخ به یک سوال
to definitive answer U پاسخ قطعی
to make a response U پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
answering U : جواب پاسخ
answered U : جواب پاسخ
answering U : پاسخ دادن
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
affirmative U پاسخ "بله " بود
cer U پاسخ هیجانی شرطی
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
phones U پاسخ به تماس در تلفن
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
phone U پاسخ به تماس در تلفن
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
open ended question U پرسش باز پاسخ
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
pure color response U پاسخ خالص رنگ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
he returned a negative U پاسخ منفی داد
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
white space response U پاسخ به بخش سفید
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
ucr U پاسخ غیر شرطی
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
s r model U الگوی محرک- پاسخ
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
return a negative U پاسخ منفی دادن
shading response U پاسخ سایه روشن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
response time U زمان پاسخ دهی
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
reacted U عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacting U عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacts U عمل کردن در پاسخ به چیزی
i cannot say him nay U نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
react U عمل کردن در پاسخ به چیزی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
interrupts U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
to meet with a repulse U پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
stimulus organism response model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
interrupting U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
let down easy <idiom> U پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
glib answer U پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
s o r model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
fractional antedating goal response U خرده پاسخ انتظار هدف
to press for an answer U با صرار یا فشار پاسخ خواستن
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
Recent search history Forum search
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com